مرکّب از: بی + وجه عربی، که وجهی ندارد. که محلی ندارد. بی دلیل: و اگر بر وفق تصور خویش در آن تصرفی نمایند بلاکلام بی وجه و ناصواب افتد. (تاریخ رشیدی)، رجوع به وجه شود
مُرَکَّب اَز: بی + وجه عربی، که وجهی ندارد. که محلی ندارد. بی دلیل: و اگر بر وفق تصور خویش در آن تصرفی نمایند بلاکلام بی وجه و ناصواب افتد. (تاریخ رشیدی)، رجوع به وجه شود
مرکّب از: بر فارسی + وجه عربی، بطور. بطریق . (ناظم الاطباء)، بر سبیل : سیم کافی ناصح که خراج و جزیت... بر وجه استقصاء بستاند. (کلیله و دمنه)، - بر وجه تعجیل، بچابکی. بطور چابکی. (ناظم الاطباء)
مُرَکَّب اَز: بر فارسی + وجه عربی، بطورِ. بطریق ِ. (ناظم الاطباء)، بر سبیل ِ: سیم کافی ناصح که خراج و جزیت... بر وجه استقصاء بستاند. (کلیله و دمنه)، - بر وجه تعجیل، بچابکی. بطور چابکی. (ناظم الاطباء)